عروسک بازی
این روزا خیلی زیاد یاد عروسک بازی دوران بچگیم می افتم! با دوستم بساط می کردیم تو حیاط و اول همه خونه مون رو مرتب می کردیم ، همیشه من مامان بودم و دوستم بچه-م و یکی از عروسک ها هم می شد نی نی تازه به دنیا اومده که لباسهاشو عوض می کردم، صورتشو می شستم و کرم می زدم، جیشش رو نگاه می کردم و جالب بود که همیشه دخترم جاش تمیز بود!!! شیرش می دادم و می خوابوندمش! بعد سعی می کردیم ساکت باشیم تا بچه بیدار نشه! وقتی خواب بود لباساشو می شستم، غذا درست می کردم و به کارای این یکی بچه-م می رسیدم! حالا یه عروسک واقعی کنارمه و یه عالمه لباس عروسک جلوم آویزونه!!! یه عروسک که برام جالبه عین همین کارها رو براش می کنم با این تفاوت که هر بار بی...
نویسنده :
مژگان..مامان ديانا
11:35