دياناديانا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

پرنسس دياناي من

کوره آتیش!!!

1389/9/12 3:57
177 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عروسک داغم…

فدای اون تن داغ و تبدار و دردناکت بشم … کاش من درد می کشیدم و تب می کردم اما تو سرحال بودی و بازم برام غش غش می خندیدی

ساعت۳:۴۵ دقیقه بامداده و مامان هنوز نخوابیده. هر نیم ساعت به نیم ساعت دمای بدنت رو می گیرم.. سر شب حالت خیلی بد بود و دمای بدنت تا ۳۸ درجه هم رسید! با کمک بابایی مهربونت مداوم بدنت رو خنک کردیم تا بالاخره ساعت ۱ بامداد دمای بدنت نرمال شد … دوباره ساعت ۲٫۳۰ که زمان داروت بود تب کردی و مداوم بی قراری می کردی

الهی بمیرم که با هر تکونی ناله می کنی.. آخر سر مجبور شدم پاهات رو با یه پارچه ثابت نگه دارم تا کمتر درد بکشی… خدا رو شکر که الان دمای بدنت به ۳۶٫۵ رسیده و ان شالله بحران رو پشت سر گذاشتی و دیگه تب شدید نمی کنی…

می دونی مامانی روز خیلی سختی رو گذروندیم! امروز تو بهداشت بهم گفتن دور سرت کوچیکه و به جای ۴۱ سانت الان به ۴۰٫۵ سانتی متر رسیده ! مامان خیلی نگرانته گلکم.. می میرم  و زنده می شم تا مطمئن بشم که چیز خاصی نیست!

مامان و بابا تا نفس دارن همراه تو هستن و تنهات نمی ذارن مگر به خواست خودت …. دوستت داریم…

پ.ن: نمی شه این واکسن های لعنتی بدون درد و عوارض باشن؟؟؟؟؟

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)