ماجراهای خوابیدنت!
دخترک شیطون ۲-۳ شبه که خیلی بد میخوابی و مدام میخوای تو بغل باشی! اینقدر خسته ام از جیغ زدن هات و گریه هات که دیگه دارم کم میارم! بابا رضا میگه باید بغلت نکنیم تا این عادتت رو از دست بدی.. دیشب دو تایی یه کم تحمل کردیم و پا به پات اشک ریختیم ! زودتر این روزها رو بگذرون مامانی..
*خریدهای عیدت تموم شد و منتظریم زودتر عید بیاد تا برای اولین بار سه تایی بریم مهمونی :دی (خاله جونش تایید می کنی یا نه؟ )
من عاشق این تل سرت شدم جوجو
*تازگی ها یاد گرفتی زبونت رو بیاری بیرون و دل ما رو ببری ! ترسیدم ازش عکس بذارم خاله یاسی طاقت نیاره و بیشتر دل تنگت بشه !
* نه به این مدلی خوابیدنت نه به شب بیداری هات!!!
پ.ن:
احتمال خیلی خیلی زیاد ما از ۵ روز دیگه نت نخواهیم داشت تا بعد از تعطیلات عید نوروز.. ان شالله اون موقع به همگی سر می زنیم … دوستت داریم و روزهای خوبی در پیش داشته باشید.