دياناديانا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

پرنسس دياناي من

مرواریدهای سرسخت!!!

1390/5/21 19:33
194 بازدید
اشتراک گذاری

* دخترکم دندون سومی حسابی اذیتت کرد تا نیش زد و تو هم تا تونستی ما رو اذیت کردی… Frown  ۲ روزی هم هست که مدام بی قراری ! و همزمان ۳تا دندون با هم داره لثه های نازت رو اذیت می کنه .. مامان فدای تو بشه که اینقدر داری اذیت میشی..

*‌ یاد گرفتی از روی مبل ها بالا می ری  و دوباره برمیگردی پایین ! و ما هم مدام باید دنبالت باشیم تا بلایی سر خودت نیاری!

* چیزی به تولدت نمونده و من هیچ برنامه ای برای تولدت ندارم و این بیشتر از هر چیزی وجدانم و روحم رو خط خطی می کنه!

*‌ مامانی کمتر جیغ بزن خواهش می کنم … خواهش می کنم… خواهش می کنم…

* گنجینه لغاتت شامل:‌”به به”، “نه نه”(به مامان جون می گی)، “‌جوجو” ، “کیش ” ، “آبه” .. اما هر چیزی رو می خوای با انگشت اشاره نشون می دی و جالبه که تا من بهت اجازه ندم از توی کمد اسباب بازی ها چیزی بر نمی داری ! اما وای به وقتی که دلت بخواد فضولی کنی! هیچ کسی جلو دارت نیست…

* عاشق میوه هستی مخصوصا شلیل.. حتما باید از هر میوه ای دو تا داشته باشی و توی  دستهات بگیری و خودت بخوری و یا من تیکه کنم و بذارم توی دهن کوچولوت.. در این بین علاقه زیادت به بستنی و بیسکویت مادر رو نباید فراموش کنیم … :دی

* دوستت دارم دخترک نازم.. نمی دونی بعضی شب ها با اینکه کنارمی چقدر دل تنگتم و دوست دارم بغلت کنم.. اما صد حیف که تو نمی تونی توی بغلم بخوابی و راحت نیستی… مامانی برات خیلی آرزوها دارم… حتی برای همین روزها که دارم از دستشون میدم و می دونم تا آخر عمر حسرتش رو خواهم خورد.. Smile

* وای که نمی ذاری چند دقیقه ای برای خودم باشم…

پ.ن:

ای خدا مجالی بده من عکس بذارم و از خجالت خاله بهار جونش در بیام Kiss (مال خاله بهار بود) :دی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)