دياناديانا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

پرنسس دياناي من

به نام جان دخترم

دل آرامم سلام … اولین باره که برای دختر نداشته ام می نویسم، برای دخخختترم… حس خوبی میده بهت وقتی یه مخاطب غائب عزیز داشته باشی و یه مخاطب حاضر عزیزتر از جان… می دونی مامانی اون وقتا که هنوز مسئولیت سنگین مادرت بودن رو به دوش نگرفته بودم همیشه بهت حسودیم می شد؟ هیسسسس نخند، بابا داریم یواشکی با هم حرف می زنیم… اون موقع ها بدون هیچ قصد و غرضی حس اینکه پدری اینچنینی داری چنان قلقلکم می داد که بیا و ببین… به لطف و توجه پدر مشترک هر سه مون که تو همه لحظه ها همراهیمون کرده و می کنه دستای بابایی تو دستامه و وجودم لبریز از مهر و عشقش و هر قدمی که برمیداریم شکرش می کنیم.. یادت باشه نازنین دخترم که هر گامی که بر...
22 دی 1386